زورخانهها از قدیم همیشه محل بروبیای آدمهای سرشناسی بوده که سبیلشان حکم امضا داشته است؛ بهویژه آنهایی که روزی چند بار قامتشان موقع رد شدن از درِ کوتاه زورخانه به رسم ادب خم میشدهاست. استاد حسن ریاحی یکی از همین پهلوانهاست؛ کسیکه نامش در تاریخ ورزش مشهد بهعنوان تیزچرخترین زورخانهای ثبت شدهاست؛ ورزشکاری از نسل بیتکرار زورخانههای دهه چهل و پنجاه شمسی که در 74سالگی هنوز هم چراغ پهلوانی را روشن نگه داشته است.
نبرد رستم و سهراب تأثیر عجیبی بر محمدمهدی ناصری گذاشت به طوری که در آغاز هر سال تحصیلی، کتاب فارسی خود را برای پیدا کردن شعرهای حکیم سخن ورق میزد. بعدها نیز علاقه به فردوسی باعث شد او دلداده ادبیات بشود و به سرودن شعر روی بیاورد، اشعاری که تعدادی از آنها را در قالب کتابهای «یک غزل میهمان من باش» و «و عشق فرصتی میان ماندن و نماندن است» منتشر کرده است و پنج کتاب آماده چاپ دارد.
کیانا رهنورد بعد از اتمام جلسات دوره شاهنامه خوانی در هشتسالگی برای اولینبار در جشنواره شاهنامه خوانی بانوان انجمن سیاووش مشهد شرکت میکند. با وجود استرس زیادی که دارد رتبه برتر این جشنواره را به دست میآورد. کیانا میگوید: چون تا آن لحظه روی صحنه نرفته بودم و اجرایی نداشتم استرس تمام وجودم را فراگرفته بود اما توانستم بر خودم مسلط شوم و با اجرای بخشی از نقالی سیاووشخوانی رتبه برتر مسابقات را کسب و مورد تشویق داوران قرار گیرم.
مجسمه شخصیتهای شاهنامه از المانهای زیباییبخش محدوده منفصل توس است. البته چشمنوازی مجسمههای داستانهای شاهنامه جایی قبلتر از جلوخان آرامگاه یعنی در ورودی بولوار شاهنامه آغاز میشود. در ابتدای این بولوار مجسمه زیبای «رستم و رخش» به هنرمندی فردین اسفندیاری نصب شده است و در میدان هفتخان هم میتوان مجسمه زیبای نبرد «رستم و اژدها» را که ساخته مسعود صدرانینیاست دید.
از نخستین مراسم بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی در 25 اردیبهشت 77 ، 24سال میگذرد. از آن سال تاکنون، هر سال بزرگداشت و یادبودی بر مزار حکیم فرزانه توس برگزار میشود. اجرای نمایش «افسانه ماردوش» در محوطه باغ آرامگاه فردوسی در مراسم بزرگداشت امسال شکوه این جشن را بیشتر خواهد کرد. «افسانه ماردوش» نمایشی فاخر به نویسندگی منوچهر اکبرلو و کارگردانی محمد جهانپاست که در آن حکیم توس روایت نیک و بد ناپایدار بشر را در سرگذشت عبرتآموز جمشید و ضحاک در قالب داستانی پرکشش بهزیبایی به تصویر کشیده است.
محمدجواد خاکینژاد فقط 15 سال دارد اما با اجرای حرکات نمایشی که در بیان اشعار حماسی روی صحنه اجرا میکند، بیننده را محو میکند. تا به امروز کسی در این راه حمایتش نکرده و در خانوادهاش کسی غیر از او، به این هنر روی خوش نشان نداده است و فقط با اتکا به استعدادش در هنر تئاتر و اجرای حرکات نمایشی، در نقالی پیشرفت کرده است. هنری که سالها در کوچه و خیابان و قهوهخانههای سطح شهر دیده و شنیده میشد و مردم را شیفته خود میکرد و به قول این جوان وقتی مردم فریاد نقال را که میگفت: «به نام خداوند جان و خرد، کز این برتر اندیشه برنگذرد» را در کوچه و خیابان میشنیدند، پایشان سست میشد و پای داستان نقال که از شاهنامه میگفت، مینشستند.
گلهای بهاری و نمادهای نوروزی از ابتدای سال1401، زیبایی معابر و بوستانهای مناطق11 و 12 را دوچندان کردهاند. نمادهایی که قابهای محبوبی برای شهروندان و مسافران نوروزی رقم زدهاند تا در کنار آنها لحظهای درنگ کنند و تصویری به یادگار بگیرند. در طراحی این نمادها و گلکاریها سعی شده است که مفاهیم و پیامهایی هم به مخاطب منتقل شود.